کد مطلب:120972 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:414

بخش پنجم : اسناد نهج البلاغه
گرچه سید رضی قدس سره تمام ((نهج البلاغه)) (خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار) را جهت اختصار به صورت روایت ((مرسل)) گردآوری كرده، یعنی اسنادی كه آنها را به طور متصل به امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام برساند ذكر نكرده است، و همین ارسال و حذف اسناد خطبه ها سبب شده كه برخی در آن تشكیك كنند مخصوصا آنها كه تصور می كردند وجود ((نهج البلاغه)) به خاطر محتوای مستدل و بسیار عالی آن ممكن است سندی بر حقانیت مذهب شیعه و دلیلی بر فضیلت و برتری امام علی علیه السلام بر تمام صحابه گردد و این را بهانه و دستاویزی برای منزوی ساختن این كتاب ارزشمند در افكار عمومی مسلمانان قرار دادند.

ولی از آنجا كه ((نهج البلاغه)) دارای متنی قوی و محتوائی عالی است، خوشبختانه این وسوسه ها تاثیری در افكار اندیشمندان اسلامی نگذاشته و علمای اسلام (اعم از شیعه و سنی) زبان به توصیف و ستایش آن گشوده و اسرار و دقائق آن را تبیین كرده اند، و همچنانكه قرآن كریم را مفسران زیادی تفسیر كرده و مترجمان بسیاری آن را به زبانهای گوناگون ترجمه نموده اند، ((نهج البلاغه)) را نیز بسیاری از علمای شیعه و اهل سنت شرح داده اند و به زبانهای متعددی ترجمه شده است.

هر كس در خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار نهج البلاغه دقت كند و در مضامین آن بیندیشد و به گوشه ای از اسرار آن آگاه شود، اعتراف خواهد نمود كه اینها سخن یك انسان معمولی نیستند، اینها سخنانی است شبیه سخنان پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و یا شخصیتی همانند او، و به همین جهت درباره آن گفته شده ((برتر از كلام مخلوق و پائین تر از كلام خالق است)). از آنچه گذشت به این نتیجه می رسیم كه:

* محتوای عالی و قوت مضامین نهج البلاغه دلیل روشن بر صدور آن از امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام است، و به مقتضای ((آفتاب آمد دلیل آفتاب)) در صحت انتساب آن به آن حضرت هیچگونه شك و تردید نخواهیم كرد.

* چه كسی احتمال می دهد كه یك فرد عادی یا دانشمندی توانا آنها را جعل كرده و به آن حضرت نسبت داده باشد؟! زیرا اگر آن شخص اهل تقوی باشد این كار حرام و خلاف شرع را هرگز مرتكب نخواهد شد، و اگر اهل تقوی نباشد، در این كار چه سودی عائد او می گردد؟!! بلكه اگر كسی توانائی انجام چنین كار مهمی را داشته باشد قطعا آن را به خودش نسبت می دهد كه افتخاری بس بزرگ برای خود و فرزندانش خواهد بود!! و بدین وسیله بر تمام خطبا و فصحای عالم برتری خواهد جست.

* از آن گذشته با شناختی كه از شخصیت و وثاقت و تقوا و بزرگی مقام سید رضی قدس سره داریم می دانیم تا او ((خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار)) را در منابع معتبر ندیده و یا از اشخاص موثق و مورد اعتماد نشنیده باشد محال است اینگونه قاطعانه آنها را به امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام نسبت دهد!!! او در سرتاسر نهج البلاغه به طور قطع و یقین می گوید: و من خطبه له علیه السلام از خطبه های آن حضرت است و من كتاب له علیه السلام از نامه های آن حضرت است و من كلام له علیه السلام از سخنان آن حضرت است.

چگونه ممكن است دانشمندی پارسا و متقی و عالمی بزرگوار همچون سید رضی قدس سره سخنانی را به جد بزرگوارش و امام معصومش نسبت دهد بدون اینكه اسناد معتبر و موثقی برای آن پیدا كرده باشد؟!!!



اسناد نهج البلاغه از دیدگاه ابن ابی الحدید معتزلی



ابن ابی الحدید معتزلی یكی از علمای بزرگ اهل سنت در كتاب شرح نهج البلاغه (جلد 10 صفحه 128) می گوید: بسیاری از سران اهل هوا و هوس ادعا می كنند كه قسمت اعظم خطبه های نهج البلاغه سخنانی است كه توسط برخی از فصیحان شیعه از جمله سید رضی قدس سره انشا گردیده و به امام علی علیه السلام نسبت داده شده و در حقیقت سخن او نمی باشد!!!

اینگونه افراد كسانی هستند كه چشمانشان در اثر عصبیت و عناد كور گشته و از صراط مستقیم منحرف شده اند و هیچگونه اطلاع و آشنائی با شیوه های سخن گفتن ندارند و من با مختصر سخنی اشتباه آنان را روشن می نمایم و می گویم:

شما كه در نهج البلاغه تشكیك می كنید، از دو حال خارج نیست یا اینكه می گوئید تمام نهج البلاغه ساخته دیگران است، یا برخی از آن:

(صورت اول) قطعا باطل است چونكه صحت اسناد بعضی از آن به امیر المومنین علیه السلام به تواتر ثابت شده است و ما به آن یقین داریم و تمام یا اكثر محدثان و تاریخ نویسان، غیر شیعه بسیاری از خطبه های نهج البلاغه را نقل كرده اند و چونكه شیعه نیستند نمی توان به آنها غرض ورزی خاصی را نسبت دهیم.

(و اما صورت دوم) و ادعای اینكه بخشی از نهج البلاغه گفته های امام علی علیه السلام نیست، این احتمال نیز نادرست است زیرا كسی كه با سخنرانی و خطابه مانوس باشد و ذوق ادبیات عربی داشته و از علم بیان چیزی بداند حتما میان كلام فصیح و غیر آن و همچنین میان كلام فصیح و فصیح تر فرق می گذارد، و اگر كتابی به دستش رسد كه در آن سخنان جمعی از گویندگان مشهور با سخنان فقط دو نفر از آنان نوشته شده باشد حتما میان آن دو سخن فرق می گذارد و شیوه سخن گفتن هر كدام را می شناسد، مثلا اگر در لابه لای دیوان شعر ابی تمام كسی ابیاتی را از پیش خود اضافه كند، افراد با ذوق و شعر شناس به راحتی آن اشعار دخیل را تشخیص می دهند، و اگر شما در نهج البلاغه دقت كنید خواهید دید تمام آن همچون آب زلال واحد و با یك شیوه و یك نفس گفته شده و همانند جسم بسیطی است كه ماهیت تمام اجزاء آن یكسان است.

نهج البلاغه نظیر قرآن عزیز اول آن همانند وسطش و وسط آن همچون آخرش و هر آیه ای از آن در فن فصاحت و راه و روش و نظم سخنرانی همچون دیگر آیات و سوره ها است، و اگر برخی از خطبه های نهج البلاغه ساختگی و فقط قسمتی از آن سخنان علی علیه السلام بود هرگز اینگونه یكنواخت نبود.

بنابراین با این دلیل واضح و روشن ثابت شد كسانی كه گمان می كنند تمام نهج البلاغه یا بخشی از آن ساختگی است، در گمراهی به سر می برند.

از آن گذشته اگر ما این معنی را بپذیریم و در نهج البلاغه تشكیك كنیم دیگر هیچ اطمینان به هیچ حدیثی پیدا نخواهیم كرد و در همه چیز و هر نقلی این احتمال خواهد آمد كه نادرست باشد و ساخته شخصی یا اشخاص دیگری بوده و به پیامبر یا یكی از خلفا به دروغ نسبت داده شده است و هر پاسخی را كه این گوینده نسبت به احادیث پیامبر صلی الله علیه و آله و با یكی از اصحاب می دهد، و یاوران علی علیه السلام می توانند به همان دلیل استدلال كنند در نسبت دادن نهج البلاغه و غیر آن به امیر المومنین علیه السلام و این مطلب بسیار واضح و آشكار است)).



اسناد نهج البلاغه از دیدگاه شیخ محمد عبده مفتی مصر



شیخ محمد عبده یكی دیگر از علمای بزرگ اهل سنت و مفتی مصر در مقدمه شرحش بر ((نهج البلاغه)) به طور قطع تمام آن را از سخنان امیر المومنین علیه السلام می شمارد و می گوید : ...



ذلك الكتاب الجلیل، هو جمله ما اختاره السید الشریف الرضی رحمه الله من كلام سیدنا و مولانا امیر المومنین علی بن ابی طالب كرم الله وجهه جمع متفرقه، و سماء هذا الاسم نهج البلاغه و لا اعلم اسما الیق بالدلاله علی معناه منه، و لیس فی وسعی ان اصف هذا الكتاب بازید ممادل علیه اسمه و لا ان آتی بشی ء فی بیان مزیته فوق ما اتی به صاحب الاختیار :



((... آن كتاب ارزشمند برگزیده ایست كه آن را سید شریف رحمه الله از سخنان آقا و مولایمان امیر المومنین علی بن ابی طالب - كرم الله وجهه - گزینش و انتخاب نموده و در یكجا جمع كرده و پراكندگی آنها را بر طرف ساخته و آن را ((نهج البلاغه)) نامیده است و هیچ نامی را سزاوارتر از آن سراغ ندارم كه دلالت بر معانی و محتوای آن كند، و من از توصیف این كتاب و بیان ویژگیهای آن - بیش از آنچه نامش بر آن دلالت دارد و جز آنچه را كه گرد آورنده آن گفته است - عاجز و ناتوانم!!)).



اسناد نهج البلاغه از دیدگاه ابن خلكان



ابن خلكان در كتاب ((وفیات الاعیان)) جلد 3، صفحه 313، در بیان حالات سید مرتضی رحمه الله (برادر سید رضی رحمه الله) می گوید : ((... مردم در اینكه چه كسی مجموعه (خطبه ها، نامه ها و كلمات قصار) نهج البلاغه را گردآوری كرده اختلاف كرده اند آیا سید مرتضی این كار رإ؛ كرده و یا برادرش سید رضی؟ و گفته شده ((نهج البلاغه)) سخنان علی علیه السلام نیست بلكه ساخته و پرداخته همان كسی است كه آن را جمع آوری كرده و به علی نسبت داده است و خدا به حقیقت امر داناتر است (والله اعلم).

و ظاهرا ابن خلكان اولین كسی است كه در اعتراض بر نهج البلاغه را گشوده و بذر تشكیك در انتساب آن به امیر المومنین علیه السلام را فشانده است، و پس از او صفدی در ((الوافی بالوفیات)) و یافعی در ((مراه الجنان)) جلد 3، صفحه 55، و ذهبی در ((میزان الاعتدال)) جلد 1، صفحه 101، و ابن حجر در ((لسان المیزان)) جلد 4، صفحه 223، و برخی دیگر از او پیروی كرده اند، و شبهاتی بسیار ضعیف و نادرست مطرح كرده اند، و علمای شیعه و اهل سنت در گذشته و حال با ادله علمی و براهین منطقی پاسخ آنها را داده اند.

و در پاسخ به ابن خلكان می گوئیم: او در حقیقت نسبت به نهج البلاغه دو شبهه را مطرح ساخته است:

(الف) اینكه مردم اختلاف كرده اند كه آیا سید مرتضی نهج البلاغه را جمع آوری كرده یا سید رضی؟!!!

(ب) آیا این مجموعه سخنان امیر المومنین علی بن ابی طالب علیه السلام می باشد یا سخنان كسی است كه آنها را جمع آوری كرده؟ خواه سید مرتضی باشد یا سید رضی!!!

و هر دو اشكال او نادرست است، زیرا:

اولا: هیچ كس نهج البلاغه را به سید مرتضی نسبت نداده، و ای كاش ابن خلكان یك نفر از آن كسانی را كه چنین اختلافی كرده اند نام می برد!! و بإ؛ اینكه كتابهای زیادی قبل از ((وفیات الاعیان)) نوشته شده احدی از این اختلاف نام نبرده است.

و ثانیا: مسلما كتابهای ((المجازات النبویه)) و ((حقائق التاویل)) و ((خصائص الائمه)) از تالیفات سید رضی است و او در این كتابها مكرر یادآور شده است كه خودش ((نهج البلاغه)) را جمع آوری كرده است.- از جمله در ((المجازات النبویه)) ص 40 ذیل حدیث اغبظ الناس عندی مومن خفیف الحاذ ذوحظ من صلاه و صفحات 60 و 153 و 188 و 284، و همچنین در ((حقائق التاویل)) صفحه 167 و ... گفته كه خودش ((نهج البلاغه را جمع آوری كرده است. ی

و همچنین سید شریف رضی رحمه الله بعد از بسیاری از خطبه های ((نهج البلاغه)) مطالبی را با جمله قال الرضی ... بیان كرده و اگر ابن خلكان حتی یك مرتبه این كتاب شریف را مطالعه كرده بود دیگر این شبهه را مطرح نمی نمود، بلكه كسی كه كتابی را اصلا ندیده و از اهل اطلاع درباره آن چیزی نپرسید، چگونه می تواند در آن تشكیك كند؟!!!

و ثالثا: كتابهای بسیاری قبل از سید رضی رحمه الله تالیف شده كه به طور پراكنده بخشی از خطبه ها و نامه ها و كلمات قصار را ((نهج البلاغه)) با غالب آنها در آن كتابها موجود است و كلا از امیر المومنین علیه السلام روایت شده، و این به خوبی نشان می دهد كه این كلمات قبل از سید رضی رحمه الله نیز در میان مردم بویژه دانشمندان و راویان حدیث، مشهور و معروف بوده و به عنوان سخنان آن حضرت نقل می شده. و شاید به - برخی از محدثین قبل از سید رضی رحمه الله خطبه های امیر المومنین علیه السلام را گردآوری كرده اند از جمله:

(1) ابراهیم بن حكم فزاری ((فهرست طوسی، ص 4)) (2) اسماعیل بن مهران ((الفهرست نجاشی، ص 19 و فهرست طوسی، ص 11)) (3) زید بن وهب ((فهرست طوسی، ص 83، و المعالم تالیف ابن شهر آشوب، ص 51 و جامع الرواه، ج 1، ص 344))، (4) عبدالعظیم حسنی ((الفهرست نجاشی، ص 173)) (5) سعده بن صدقه ((الفهرست نجاشی، ص 259)) (6) مدائنی ((فهرست ابن الندیم، ص 114)) (7) عبدالعزیز جلودی ((الفهرست نجاشی، ص 167)) ولی متاسفانه این كتابها به دست ما نرسیده است، و ظاهرا حارث اعور همدانی - یكی از یاران خاص امیر المومنین علیه السلام - اولین كسی بود كه خطبه های آن حضرت را به رشته تحریر درآورده، مرحوم كلینی در (اصول كافی، ج 1، ص 141) و مرحوم صدوق در (التوحید، ص 31) به اسناد خود از ابو اسحاق سبیعی و او از حارث اعور روایت كرده كه گفت: امیر المومنین علیه السلام روزی بعد از نماز عصر خطبه فصیح و بلیغی را ایراد فرمود، مردم از آن خطبه تعجب كردند، (ابو اسحاق) گوید به حارث گفتم آیا این خطبه را حفظ كردی؟ پاسخ داد، آن را نوشتم (ابو اسحاق) گوید: سپس آن خطبه را از كتابش بر ما املا نمود. ی همین جهت سید رضی رحمه الله اسناد آن را حذف كرده است، و حتی به نظر برخی از مورخان آنچه از سخنان امیر المومنین علیه السلام در میان مردم شهرت داشته خیلی بیش از آن مقداری است كه سید رضی رحمه الله آنها را گلچین و انتخاب نموده و در كتاب نهج البلاغه گردآوری كرده است. و لذا در ابتدای كتاب گفته است



المختار من خطب امیر المومنین علیه السلام



گزیده ای از خطبه های امیر المومنین علیه السلام.

((جاحظ)) دانشمند معروف اهل سنت در كتاب ((البیان و التبیین)) جلد 1، صفحه 83 می گوید: خطبه های علی - كرم الله وجهه - مدون و محفوظ و مشهور بوده است.

((مسعودی)) كه یكی از مورخین معروف است و حدود یك قرن قبل از سید رضی می زیسته در ((مروج الذهب)) جلد 2، ص 419 درباره خطبه های امیر المومنین علیه السلام می گوید : ...



والذی حفظ الناس عنه من خطبه فی سائر مقاماته اربع ماه و نیف و ثمانون خطبه ...



((آنچه مردم از خطبه های آن حضرت در موارد مختلف حفظ كرده اند چهار صد و هشتاد و اندی خطبه است)).

((سبط ابن جوزی)) كه یكی از علمای معروف اهل سنت است در ((تذكره الخواص)) صفحه 128، از سید مرتضی رحمه الله نقل می كند كه فرموده است: ((چهارصد خطبه از خطبه های امیر المومنین علیه السلام به دست من رسیده است ... )).

سید عبدالزهراء الحسینی الخطیب قدس سره یكی از علما و محققان نجف اشرف در كتاب ارزشمند خود ((مصادر نهج البلاغه و اسانیده)) یا بررسی دقیق در این كتاب آنچه در نهج البلاغه آمده است از (114) كتاب دیگر گردآوری كرده كه بیش از بیست كتاب از آنها مربوط به دانشمندانی است كه قبل از سید رضی می زیستند، و حتی برخی از آنان قبل از آنكه سید رضی به دنیا آمده باشد آن كتابها را نگاشته اند.

ناگفته نماند خود سید رضی نیز در نهج البلاغه در برخی از موارد مستند خود را ذكر می كند، و جمعا از (15) ماخذ نام می برد. بنابراین این هر دو- 1 - (1) التاریخ، تالیف ((طبری)) (2) البیان و التبیین، تالیف ((جاحظ)) (3) الجمل، تالیف ((واقدی)) (4) حكایه ابی جعفر محمد بن علی الباقر علیه السلام (5) حكایه ثعلب از ابن العرابی (6) خبر ضرار ضیایی (7) روایت ابی جحیفه (8) روایت كمیل بن زیاد نخعی (9) روایت مسعده بن صدقه ((خطبه اشباح)) از امام صادق جعفر بن محمد علیه السلام (10) روایت ذوف بكالی (11) روایت ابو عبید قاسم بن سلام ((درباره غریب الحدیث)) (12) از خط هشام بن كلبی (13) المغازی، تالیف ((سعد بن یحیی اموی)) (14) المقامات تالیف ((ابو جعفر اسكافی)) (15) المقتضب تالیف ((مبرد)). ی اشكال ابن خلكان نادرست و بی ارزش است.



اسناد نهج البلاغه از دیدگاه ذهبی



چنانكه گفتیم بذر تشكیكی را كه ابن خلكان افشاند پس از سالها ثمره اش نمایان گشت و برخی از دانشمندان متعصب از اهل سنت تحقیق نكرده همان اشتباه را مرتكب شدند. از آن جمله ذهبی در ((میزان الاعتدال)) (جلد 1، ص 101 - 102) در شرح حال سید مرتضی می گوید : ((علی بن الحسین موسوی (الشریف المرتضی المعتزلی) صاحب تصانیف بسیار در سال (430 ه) در سن 80 سالگی فوت كرد و او متهم است كه كتاب ((نهج البلاغه)) را وضع كرده، و در بسیاری از علوم به طور جدی شركت داشته، و كسی كه كتاب او ((نهج البلاغه)) را مطالعه كند یقین پیدا خواهد كرد كه آن به دروغ به امیر المومنین علیه السلام نسبت داده شده است)).



پاسخ



تمام اشكالهایی را كه در پاسخ به ابن خلكان گفتیم، بر ذهبی نیز وارد است و از گفته او نیز معلوم می شود كه كتاب ((نهج البلاغه)) را ندیده و مطالعه نكرد و ندانسته آن را به سید مرتضی نسبت داده است، و با بی شرمی و وقاحت سید شریف مرتضی را متهم به دروغ و جعل و تزویر ساخته و عجولانه در قضاوت نادرست را انجام داده است:

1 - آنجا كه گفته : ((او (سید مرتضی) متهم است كه كتاب ((نهج البلاغه)) را وضع كرده)).

و حال آنكه این كتاب هیچ ارتباطی به سید مرتضی ندارد و كسی كه آن را جمع آوری كرده است سید رضی است!!!

2 - آنجا كه گفته : ((كسی كه كتاب او ((نهج البلاغه)) را مطالعه كند یقین پیدا خواهد كرد كه آن به دروغ به امیر المومنین علیه السلام نسبت داده شده است)).

پاسخ

تمام اشكالهایی را كه در پاسخ به ابن خلكان گفتیم، بر ذهبی نیز وارد است و از گفته او نیز معلوم می شود كه كتاب ((نهج البلاغه)) را ندیده و مطالعه نكرده و ندانسته آن را به سید مرتضی نسبت داده است، و با بی شرمی و وقاحت سید شریف مرتضی را متهم به دروغ و جعل و تزویر ساخته و عجولانه در قضاوت نادرست را انجام داده است:

1 - آنجا كه گفته : ((او (سید مرتضی) متهم است كه كتاب ((نهج البلاغه)) را وضع كرده)).

و حال آنكه این كتاب هیچ ارتباطی به سید مرتضی ندارد و كسی كه آن را جمع آوری كرده است سید رضی است!!!

2 - آنجا كه گفته : ((كسی كه كتاب او ((نهج البلاغه)) را مطالعه كند یقین پیدا خواهد كرد كه آن به دروغ به امیر المومنین علیه السلام نسبت داده شده است)).

این قضاوت نیز نادرست است زیرا هزاران نفر از اندیشمندان و بزرگان شیعه و اهل سنت ((نهج البلاغه)) را خوانده اند و حتی یك نفر از آنها ادعا نكرده كه چنین یقینی برایش حاصل شده باشد.

بلكه چنانكه گذشت ابن ابی الحدید آن دانشمند بزرگ اهل سنت در شرح خطبه الهاكم التكاثر - 221 می گوید : ((من سوگند می خورم به همان كسی كه تمام امتها به او سوگند یاد می كنند، من این خطبه را از پنجاه سال قبل تاكنون بیش از هزار بار خوانده ام و هر زمان آن را خوانده ام، ترس و وحشت و بیداری عمیقی تمام وجود مرا در بر گرفت، و در قلب من اثر عمیقی گذاشت، و در اعضای پیكرم لرزش انداخت ... )). - شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، ج 11، صفحه 153. ی

از ذهبی متعصب باید سوال شود چگونه ابن ابی الحدید با خواندن نهج البلاغه یقین نكرده كه آن خطبه ها به دروغ به امیر المومنین علیه السلام نسبت داده شده است، بلكه آیا اینگونه تاثیر معنوی عمیق جز از سخنان شخصیتی همچون علی بن ابی طالب علیه السلام امكان پذیر است؟!!!